قبل از اینکه نامه رو شروع کنم
نمیدونم بیان با این اوضاعش تا کی هست و خواهیم بود
اما چیزی که دوست دارم بازم بگم و تکرارش کنم به خاطر اینکه بی اهمیت نیست!
«به خاطر بودن همتون ممنونم »
خب بریم به سمت نامه !
نمیدونستم برای کی بنویسم یه آهنگ هست یه قسمتش میگه نوشدارو پس از مرگ فکر کنم بهترین موضوع باشه !
میدونی مثل داستان شاهنامه شده
من به دنبال حقیقت . نمیدونم این اشکام اجازه نوشتن نمیده لعنتی !!!
شاید این همه دویدن ها هیچ فایده ای نداشته باشه مثل نوشدارو پس از مرگ میمونه ،،،
یعنی به نظرم اگرم بشه دیگه اون چهار سال رفته رو جبران نمیکنه یا اون گریه های که کردم و اهداف و غیره و غیره
شایدم معجزه شد و جبران شد !
اون آدم واقعی درونم مُرده خیلی وقته فقط شاید دارم به خودم دلداری میدم نه هنوز زنده هست
هر چی جلوتر میرم بیشتر به این پی میبرم که کجای راه رو اشتباه رفتم ؟؟؟
دیگه نمینویسم چون چشمام اذیت میشه خشک که شده دیگه بخوام گریه هم کنم مثل نمک رو زخمه :(
#مرسی از Marya.m و آرامم که منو دعوت کردن
میدونین که من چیزی خاصی برای نوشتن ندارم بخوام بنویسم همین شکلی میشه و داغون
دیگه ببخشید
درباره این سایت