وقتی که شماها وقت میذارین و نظر میذارین از خودم خجالت میکشم و به این فکر میکنم روزایی هم بود که خیلی از دوستان پیام میذاشتن و خب من اون موقع شرایط خوبی نداشتم و دیر جواب میدادم و حالا دیگه نیستن. !
از این ناراحت که نکنه دو روز دیگه سه روز دیگه شما هم از بیان برید :(
خواستم بگم:)
واقعا مرسی که هستین و من همتون رو دوست دارم
از صمیم قلبم تک تک شما رو دوست دارم و براتون آرزوی زندگی زیبا و پر از شادی میکنم:))
نمیدونم بحث رفتنم چه جور پیش خواهد رفت اما دوست دارم شما ها رو یکبار از نزدیک ببینم و بابت این بودن و محبت های که شاید دوست صمیم تو زندگی واقعیم نکردن ولی شما ها تو تک تک لحظاتی که من یا غصه خوردم یا اعصاب نداشتم همراهم بودین و حالم رو خوب کردین تشکر کنم :)))
امیدوارم همیشه باشین و سالم و سلامت :)
با اونایی که رفتن هم هستمااا
###
پ.ن: یه جمله عجیب بگم
یه مانتو خریدم خیلی نازه هست ،،،
کلا با این لباس خیلی ناز و بامزه میشم به نظرم ( چه اعتماد بنفسی هم دارم )
بابام که تا الان یادمه هیچ وقت این چنین حرفایی رو نمیزد گفت این با این لباسا که پوشیده مینش و یه اخمی هم کرد
و خب برام عجیب بود اونم خیلییییی !
پ.ن: وقتی خودمو با بقیه مقایسه میکنم میگم یا من از یه جهان دیگه اومدم یا اونا
البته من از یه جهان دیگه اومدم اینو میدونم !
وای همش دنبال حاشیه هستن :|
نمیدونم شایدم دیونه باشم ولی تا حالا فکر نکردم برای یه کار پژوهشی بخوام از این طریق به قول یکی از بچه ها مخ زنی کنم
تازه بابام این حرف رو زد من مانتو رو نپوشیدم مامانم گفت لباست قشنگه گفتم مامان من خجالت میکشم با این مانتو برم
بعدم پروژه ام هست زشته ، وقتی رفتم همه خوشگل کرده بودن خخخخ
درباره این سایت