حالا هی از هر کجا با من صحبت میکنن و منو دچار افکار پلید میکنن
دیگه کم مونده بود این بنده خدا هم بهم بگه چقدر شیطونی که آن هم گفت
به خدا من هیچی کاری نکردم اما نمیدونم چه جور به این موضوع پی میبرن
مثل مامان که میگه تو رو فردا میاد بهمون تحویل میده میگه دخترتون بگیرین دیونه ام کرده
از افکار پلیدم
البته قبلش بگم همه رمانتیک فکر میکنن اما من نه !
اینکه ساعت سه نصف شب ، لامپ روشن کنم و الکی گریه کنم بگم خواب بد دیدم
بگم رفتیم سفر بعدش تو رو یه هیولا خورد :|
اونم بگه بخواب الان زنده ام :)
بعدش بگم همراه ِتو بستنی منو هم خورد :(
بگه یه سوال .
الان موضوع منم یا بستنی ؟
منم بگم معلومه بستنی دیگه
یا.
میتونم ساعت 5 صبح بعد از نماز بگم من بستنی میخوام
بگه کدوم ادمیزاد الان بستنی میخوره ؟
بگم : با اجازه اتون بنده
فقط نمیدونم اون موقع مغازه ها بازن یا نه:)
ممکن دیالوگ ها متفاوت بشه
#البته جدا از اینا یه چیزی جدیدا ذهنمو درگیر کرده اینکه
مثلا خانوما که میخوان برن عروسی یه لباسهایی می پوشن :/بعد فلان آرایشگاه بالاشهر و اینا
حالا داخل مجلس عروسی ، همش خانوم ها باهم صحبت میکنن وای دیدی چه لباسی داشت وای دیدی چه جوری بود و یه سری تعریف هایی که چی بگم :| بعد برای شوهراشون توضیح میدن که آره اگه پول بیشتر میدادی من از اونم خوشگل تر میشدم
شده کلاس که خانم فلانی چه عالیه حتی بین مردها
دوست دارم اینقدر ارزش برای خیلی چیزا قائل باشه که حتی من اگه خودم خواستم یه لباس یه جوری بپوشم
بهم بگه که فقط واسه یه نفر باید خوشگلِ خوشگل کنی :)
#نامه ای برای بعد ها که یادم نره
درباره این سایت