اینجا راحت حرفمو میزنم ، راحت از زندگی روزمره ام میگم و گاهی هم مهم نیست بعضی چیزا اشتباه گرفته بشه !
زندگیم اون جوری هیجان انگیز نیست که مثل داستان هر روز یه اتفاق جدید باشه، البته ممکن باشه ولی من دقت نکرده باشم :دی
از اینا بگذریم و به جاهای خوب برسیم :)
تو ذهنم هست و بود که اگه قبول شدم همه رو دعوت کنم کافی شاپ( اما شک داشتم خودم باشم یا نه ) لازم به ذکره هر کی هرچی خواست :))
پولشم خب میرم سرکار دیگه D: با پورسانت پولای ذخیره ام « اشتباه نشه با پول کار کردن در رشته ای که الان هستم)
اما .
الان تو یه برهه ی زمانی هستم که شرایط خاصی برام ایجاد شده و اگه تموم بشه ، میخوام زودتر دعوتتون کنم :)))
ربطی به ازدواج و قبول شدن همون هدف اصلی پست هام نیست !
و اینکه ممکن یه چند مدت نتونم به هیچ کدومتون سر بزنم « بدون نظر »
اما ممکن برای رفع خستگی متنِ خط خطی بنویسم
زمانش : نه خیلی زود اما نه خیلی دیر !
مکان : یه کافی شاپ خوب :))
به صرف بستنی که خودم دوست دارم و هر چی که خواستین دیگه!
# هر چی تعداد کمتر ، مخلفات بیشتر
پ.ن : چشمامم هیچ مشکلی نداره ممکن گریه کرده بوده باشم چون یه سری یکی از پزشکا دعوام کرد و من اشک تو چشمام جمع شده بود ، بغض ام کرده بود ، همکارم سریع فهمید و گفت اشکالی نداره !
چرا دعوامم کرد بگم چون اعصاب نداشت و نمی تونست درست کارشو انجام بده ،،، بدون غرض ورزی گفتم .
تو خونه هم همین جورم سریع اشک تو چشمام جمع میشه ،،، گفتم که زیاد نازک نارنجیم
درباره این سایت